لینک دریافت خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word قابل ویرایش پرینت
تعداد صفحات: 46
ایا دیانت بهائی دینی ایرانی است؟
بهائیان باور استوارند دیانت بهائی ایران برخاسته دینی ایرانی ولی جهان شمول است، تعالیمش مردم گروه خاصی نظر ندارد، هدفش برتری یک نژاد کشور نیست بلکه خواستار دنیائی همهء انسانها، هر دین باوری، بهروزی خوشبختی زیست نمایند.
با تفکر باید خبری برخی هموطنان اندوه خورد وقتی میگویند دین بهائی خاطر سابقهء اسلامی بنیانگزارانش داشتن اثاری زبان عربی، دینی ایرانی نیست بلکه دنبالهء دین اسلام ردیف دیگر ادیان سامی است.
این ادعا یکی دو ماه پیش یک برنامهء تلویزیونی امریکا پخش میشد شامل مناظرهای بین نمایندگان سه دیانت اسلام، بهائی زردشتی تکرار گردید. برنامه اقای هومر ابرامیان، شخصی جامعهء زردشتی دعوت داشت، گفته دین بهائی یک دین ایرانی نمیداند زیرا بنیانگزارانش ایین اسلام بودهاند بخشی اثار ایشان زبان عربی است.
من برنامه ندیدم نمیدانم پاسخ دکتر افنانی - معمولا میهمان چنین برنامههایی - ادعا چه بوده. ولی بردباری ملایمتی او سراغ دارم بعید میدانم پاسخ گفته باشد اگر بنیانگزاران دین بهائی، یکی شیرازی دیگری مازندران بودند نتوانند دینی ایرانی بیاورند ایا باید منتظر باشیم یک چینی کلمبیایی اوردن دینی ایران برخیزد؟
بر اساس استدلال اقای ابرامیان، قوم کهن اشوریان ایران، و ظاهرا از مسیحیت دیانت زردشتی گرائیدهاند، میتوان تصور نمود ایشان هفتاد میلیون مردم ایران را نیز ایرانی نمیدانند زیرا مسلمانند، اداب اسلام عربی پایبندند، بسیاری ایشان هر روزه پنج بار نماز زبان عربی میخوانند قانون روش زندگانیشان اساس قران عربی عربستان سعودی توسط پیامبری عرب تبار چهارده قرن پیش نازل شده است.
به دیگر اقلیتهای قومی دینی ایران هر یک باوری پایبند هستند برخی لهجه زبان مخصوص خود دارند نمیپردازیم تصمیم اینکه انان ایرانی هستند نه، اقای ابرامیان همفکرانشان وامیگذاریم.
زبان پیامبر ایرانی چه باید باشد؟
ادعای اقای ابرامیان جمعی دیگر موضوعء دیانت بهائی چنین داوری میپردازند پرسشی پیش میاورد اینکه پیامبری ایران میخیزد باید فارسی سخن گوید زبان اوستایی زبان اثار مقدس زردشتی دین کهن ایران است.
فارسی امروز دارای انبوهی لغات عربی اگر بخواهیم زبان موضوعء دین مفاهیم ماوراءالطبیعه چیزی بنویسیم ناچار نوشتهء ما زبان روزنامهای فرق خواهد داشت. واژههای عربی ضرورت افزونی خواهد گرفت. زیرا دین فلسفه علم هر یک زبان لحن گفتار مخصوص خود میطلبد. اگر بخواهیم فارسی واژههای عربی بپیراییم انگاه باید مثل کسروی دیگران اختراع واژههای تازه بپردازیم زبانی مصنوعی ارائه داریم همگان قابل فهم نیست.
فارسی زبان پهلوی رایج دوران ساسانیان میاید، پهلوی زبان اوستایی زبان اثار زردشتی ارتباطی ندارد. اما زبان پهلوی نیز مقادیری لغات ارامی، از شاخهء زبانهای سامی روبرو هستیم عربی یک ریشهاند. یعنی انجا دوستان ناسیونالیست ضد عرب ما همین مشکل فارسی امروز خواهند داشت.
حال اگر زبان اوستایی شاخهء شرقی زبانهای ایرانی ظاهرا زبان زردشت بوده بیاویزیم باید نکته غافل نباشیم زبان اوستایی امروزه حتی مفهوم زردشتیان نیست. زبان اوستائی همان هنگام دورترین اعصار تاریخی قوم اریایی نواحی جنوب شرقی روسیه کنونی حدود دریاچه ارال جنوب امد زبانی مرده فقط موبدان مغان زردشتی درک میکردند. امروز جز نیایشهای زردشتی اتشکدهها، مراسم مخصوص، توسط موبدان خوانده میشود تصور نمیرود دیگر زردشتیان متون اوستایی انس الفتی داشته باشند. یک قرن پیش کوشش دانشمندان زبان شناس غرب دانشمندان پارسی هند، بهرهگیری زبان سانسکریت (خواهر زبان اوستایی)، متون اوستا گاتها (سرودههای منتسب خود زردشت) زبانهای گوناگون برگردانده شد. ولی هیچ یک مترجمین اثار نمیتوانند ادعا نمایند مفهوم صحیحی دست دادهاند. سوای افتادگیهای فراوان متون اصلی، معنای بسیاری از واژهها شناخته نیست (به ویژه گاتها، لهجهای کهنتر اوستائی است)، نمیتوان دو ترجمه یافت حدی یکسان باشند. ترجمههای فارسی متون توسط ایرانیان بیش انکه حاصل دانش اوستایی ایشان باشد ترجمههای انچنانی انگلیسی فرانسه، اغلب تصورات ارمانی مترجم ایین زردشت تکیه دارد.
حتی اگر فرض نهیم پیامبر ایرانی یک معجزه بتواند اوستایی سخن گوید مشکل بعدی ما مخاطبان او یعنی مردم ایران هستند هیچ وجه به معنای سخنان پیامبر پی نخواهند برد. ایا هدف پیامبر زنده کردن زبانی مرده اوردن رهنمودهایی بشریت؟ چه حاصل بهترین درسهای زندگی مانند رازی سر مهر، ابد متون زبانی قابل فهم نیست مدفون بماند ما دلخوش باشیم پیامبرمان زبان اصیلی شاخهء ایرانی زبانهای هندواروپایی سخن گفته است.
هدف ما بیان مطالب بحثی جدلی هممیهنانی دستاویزها (یا بهانهها) دیانت بهائی مخالفت میکنند نیست. بلکه دادن زمینهء تاریخی میخواهیم توجه ایشان نکته جلب نماییم موضوع دین انچه سزاوار توجه زبان اثارش نیست بلکه مفهوم معنای پیامی دین خود دارد.
اما اثاری قلم بنیانگزاران دیانت بهائی صادر شده فارسی (حتی برخی نزدیک فارسی سره)، عربی است، فارسی جملات استعارات عربی اعتقاد بهائیان هر یک زیبائی کلام معنی هر دو بهرهمند است.
از صدها اثر بهائی به زبان فارسی بگذریم، باید بدانیم زمانی دیانت ظهور نمود، یعنی قرن نوزدهم، اشنایی طبقهء کتابخوان سواد ایران زبان عربی بیش امروز هست. فارسی عربی قرنها چنان جوش خورده خواندن یک متن کسی توجه نمیکرد کجا زبان عوض فارسی عربی عکس عربی فارسی گرایید. بسیاری اثار ادبی مشهور ایران جمله شاهکار سعدی گلستان، زیبائیش بکار بردن استادانه همین سبک است: "خطیبی کریهالصوت خود خوش اواز پنداشتی فریاد بیهده برداشتی گفتی نغیب غراب البین پردهء الحان اوست ایت انکرالاصوات شان او." جای دیگر میفرماید: "عالم ناپرهیزگار کوریست مشعلهدار. یهدی هو لایهتدی." حافظ یاد کنیم:
"الا ایهاالساقی ادر کاسا ناولها
که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکلها"1
نه تنها زبان ادبی چنین بلکه زبان دینی ایران فقط عربی اگر مطلبی دینی فارسی نگاشته میشد سندیت ارزش میافتاد.2 بسیاری مخاطبان دیانت بهائی ایران عراق دو زبان طور یکسان میدانستند. علماء روحانیونی ابتدای ظهور دیانت بهائی ایمان اوردند نوبهء خود میان تودهء مردم ایران رواج دادند، زبان عربی مفاهیم مضامین دینی اشنائی کامل داشتند برخی خود زبان کتاب تالیف مینمودند. بنا عجبی نیست انتقال رهنمودها تعالیم دیانت گروه، زبان مانوس دینی ایشان یعنی عربی کار رفته باشد.
اما انچه دیانت انقلابی نو بشمار میاید انست بنیانگزارانش نگارش اثاری دینی زبان فارسی بیان اندیشههای خود زبان، دین انحصار ملایان عربی دانان اوردند تودههای مردم قابل فهم ساختند. نه تنها فارسی اثاری اوردند بلکه ترجمهء اثار عربی خود فارسی پرداختند مانند کتاب بیان فارسی قلم حضرت باب، برخی اثار حضرت بهاءالله شارع دیانت بهائی فارسی ترجمه فرمودهاند.
در یک مطالعهء تطبیقی اثار بهائی عربی فارسی میبینیم مهم نبوده اثار چه زبانی گفته نوشته شود، بلکه هدف بوده پیام جدید هر چه زودتر راحتتر وسیلهء زبانی اشناتر هستند اگاهی همهء مردم برسد. صدور بسیاری الواح ساحت حضرت بهاءالله حضرت عبدالبهاء زبانی نزدیک فارسی سره، واژههای اندک عربی، گیرندگان زردشتیان پارسیان بودهاند، نشان مدعا است. زبان اثار بهائی چنین نقشی دارد نه بخواهد نشان گرایش سمت جهتی طرفداری یک زبان زبان دیگر باشد. حضرت عبدالبهاء میفرمایند: