سامانه بازاریابی فایل های دانشجویی

جستجوی پیشرفته فایلهای علمی از سایت های مختلف

سامانه بازاریابی فایل های دانشجویی

جستجوی پیشرفته فایلهای علمی از سایت های مختلف

اهل بیت علیهم السلام مثل نور الهى


لینک دریافت خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  قابل ویرایش پرینت

تعداد صفحات: 20

 

نویسنده: استاد مرتضى مطهرى

بسم الله الرحمن الرحیم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

الله نور السموات الارض مثل نوره...

تفسیر ایه کریمه دو قسمت‏بحث‏شد:یک قسمت اطلاق نور ذات مقدس الهى که فرمود «الله نور السموات الارض‏» قسمت دوم موضوع تمثیلى که ایه کریمه ذکر فرموده است، واقع خانه‏اى خانه‏هایى نظر مى‏گیرد که چراغى-با همان ترتیبى که جلسه پیش عرض کردم-روشن مثلى نه براى ذات خدا بلکه براى نور خدا خلق ذکر مى‏کند.راجع مفاد مثل مطالبى عرض کردم وعده دادم که نتیجه جلسه بیان کنم.

هر چیزى خدا شناخته مى‏شود خدا ذات خودش

همان طورى که قبلا عرض کردم، ایه کریمه ایاتى که نظر بیشتر مفسرین غیر مفسرین جلب کرده است.

مطلبى که شاید اندازه‏اى مفاد ایه روشن کند برایتان عرض مى‏کنم اینکه روایات ما یک مطلبى باب «معرفه الله‏» یعنى باب خداشناسى امده که ابتدا نظر بسیار سخت دشوار مى‏رسد که هر چیزى خدا شناخته مى‏شود خدا ذات خودش شناخته مى‏شود، بلکه روایات ما تعبیر عجیبى امده است، ظاهرا عبارت است: «کل معروف بغیره مصنوع‏» یعنى هر چیزى که او فقط فقط وسیله شى‏ء دیگر باید شناخت او مخلوق خدا نیست، این، جمله عجیبى که «خدا ذات خودش شناخته مى‏شود غیر خدا خدا شناخته مى‏شود» صورتى که ما طور فکر مى‏کنیم-و خیال مى‏کنیم که راه منحصر است-مى‏گوئیم ما عالم خود عالم مى‏شناسیم یعنى مخلوق خود مخلوق مى‏شناسیم خدا وسیله مخلوق مى‏شناسیم.حتى بعضى نویسندگان اسلامى -که ابتدا مصریها شروع بعد غیر مصریها سرایت کرد-گفتند اساسا راه شناختن خدا منحصرا مخلوقات هستند خدا فقط راه مخلوق یعنى پس شناختن مخلوق باید شناخت، حتى انحصار گردن قران گذاشتند.این مطلب صورت یعنى صورت «فقط انحصار» مسلم حرف غلطى است، [البته] براى مردم مبتدى طور است، یعنى براى متذکر کردن مبتدیها خدا، راه ابتدایى کلاس اول همین است، که خود قران کار کرده مخلوقات ایات نشانه‏هاى خدا مى‏داند، ولى راه، انسان فقط یک نشان اجمالى مبهمى خدا پیدا مى‏کند بدون انکه انچه که نامش معرفت‏خدا شناسایى خداست [دست‏یابد].

مطلب دیگر که قران کریم یک اصلى برخورد مى‏کنیم-که جلسه قبل اشاره کردم-و اصل هدایت است، یعنى قران هیچ موجودى کور گمراه نمى‏داند، همه موجودات بینا راه یافته مى‏داند.بگذریم انسان حکم اینکه مکلف راهى خودش پیدا کند یک گمراهى نسبى سطح تکلیف پیدا مى‏کند، نظام تکوین عرض مى‏کنم (1) .

اصل هدایت قران

در ایات قران مساله هدایت همه موجودات، تصریح مى‏کند، زبان موسى(ع)نقل مى‏کند که وقتى فرعون گفت‏خداى تو کیست، خدایت ما معرفى کن، گفت:

«ربنا الذی اعطى کل شى‏ء خلقه ثم هدى‏» (2) جمله دو برهان اشاره شده است:یکى برهان نظم که خدا هر مخلوقى انچه که برایش امکان داشت شایستگى داشت داد، یعنى نظام موجود، «ثم هدى‏» مطلب دیگرى است، یعنى بعد هر موجودى نسبت‏به اینده خودش هدف خودش کمال خودش روشن کرد راهنمایى نمود.

در سوره اعلى مى‏خوانیم: «الذی خلق فسوى الذی قدر فهدى‏» (3) .و من بین مفسرین تنها «فخر رازى‏» دیدم که متوجه نکته شده است-و ظاهرا تعبیر او باشد-که:براى اولین بار قران نکته براى مردم بیان کرد که اصل نظام مخلوقات یک مطلب یک شاهد وجود حق اصل هدایت موجودات مطلب دیگر شاهد دیگرى وجود حق است.جهان جهت که یک ماشین است‏یک حساب دارد، [به عبارت دیگر نظام مخلوقات یک اصل است]و اینکه یک نیروى مرموز ناشناخته‏اى «غریزه مانند» هر موجودى جلو مى‏کشاند اصل دیگرى است.حال هدایت موجودات اینکه خداوند هر موجودى مقصدى مقصدها هدایت کرده چگونه است؟این درست مثل مساله معرفت است، یعنى هر موجودى اول سوى خدا هدایت مى‏شود، بعد سوى مقصد دیگر، یعنى خداوند «غایه الغایات‏» هر مقصدى مقصد بودن خودش خدا دارد.

اینکه خدا نور اسمانها زمین هر چیزى نورانیت‏خودش خدا دارد همان مطلب که هر چیزى خدا شناخته مى‏شود خدا خود، هر چیزى خدا ظاهر خدا خود ظاهر است، هر چیزى وسیله خدا «مهتدى الیه‏» است، یعنى سوى او راه یافته مى‏شود مقصد واقع مى‏شود، جز خدا که ذات خودش مقصد مقصود همه کائنات همه موجودات است، همین دلیل که قران همه موجودات همه ذرات داراى نوعى حیات زندگى شعور مى‏داند.در دو سه ایه بعد تصدیق مى‏کند: «الم تر الله یسبح له من فى السموات الارض الطیر صافات کل قد علم صلاته تسبیحه‏» دیگر نتیجه منطقى همین مطلب است.نتیجه منطقى «الله نور السموات الارض‏» همین که: «ان من شى‏ء الا یسبح بحمده لکن لا تفقهون تسبیحهم‏» (4) .

همان طورى که موجودات درجات مراتب دارند، تناسب درجاتشان هدایتها فرق مى‏کند.جماد حد خودش هدایت دارد، نبات حد خودش، حیوان حد خودش، انسان نظر فردى اجتماعى درجات هدایتى دارد حد خودش (5) .

در جلسه پیش عرض کردم که چه روایات چه غیر روایات، یعنى کلمات مفسرین علما، راجع مثل-که مثل ناظر چیست-بیانات مختلفى شده است.بعضى مثل براى کل جهان دانسته‏اند یعنى اصطلاح مجموع استعاره یک چیز نظر گرفته‏اند که دار وجود دار هستى یک خانه تاریک نیست، خانه‏اى که پرنورترین چراغها وجود دارد(ان مثال چراغ عنوان مصداق پر نورترین چراغهاى عصر ذکر کرده است)پس جهان هستى تاریک کور نیست، بعضى مثل انسان پیاده کرده‏اند.راجع انسان جلسه پیش مطالبى عرض کردیم، حالا یک بیان مختصرى که جامع همه اینها باشد عرض مى‏کنیم.

انواع هدایت

مى‏گویند هدایت چند نوع است: «هدایت طبیعى‏» که طبیعت‏بى‏جان وجود دارد. هدایت‏حسى‏» یعنى همین حواس ما.تمام اینها چراغهاى هدایتى که وجود انسان حیوان هست. «هدایت غریزى‏» که هر حیوانى یک سلسله غرایز وجود دارد که حیوان سوى مقصدش رهبرى مى‏کند. «هدایت عقل‏» :

خود قوه عاقله یک نور که انسان داده شده نور تفکر تدبر استفاده کند.دین خودش یک نوع هدایت دیگرى که «هدایت وحى‏» مى‏نامند.

این مثل بعضى راجع هدایت عمومى موجودات پیاده کرده‏اند بعضى انسان(که البته برخى گفته‏اند مقصود تمام هدایتهایى که انسان هست حس عقل غریزه حتى هدایت وحى، بعضى مخصوص «هدایت عقل‏» دانسته‏اند که گفتیم بیان بو على چنین است).بعضى «هدایت وحى‏» پیاده کرده‏اند که روایات، مطلب امده که «مشکات‏» قلب پیغمبر اکرم «مصباح‏» همان نور وحى که ایشان نازل شده است، اخر، که قبلا عرض کردم.

هیچ مانعى ندارد که ایه که مقام بیان نور «هدایت الهى‏» که جهان پر کرده است، شامل همه اینها باشد، مخصوصا همین که عرض کردیم دو بیان روایات امده که هر دو انسان پیاده کرده‏اند، یکى هر فرد انسان یعنى یک مومن یکى جامعه انسانى نظر هدایت وحى.

هر دوى اینها بیانات بسیار عمیقى است‏خصوصا توجه ایه بعد که مى‏فرماید: «فى بیوت اذن الله ترفع یذکر فیها اسمه‏» .

در یک روایت که جلسه قبل مقدارى عرض کردم، یک تعبیرى ایه استفاده شده است.در ایه طور امده که مثل نور الهى هدایت الهى مثل یک مشکات است-یک چراغدان-که چراغى قرار بگیرد چراغ یک قندیل شیشه‏اى قرار بگیرد.طبعا سوال وجود مى‏اید که چرا اصلا قران طور تعبیر کرده است، مى‏توانست‏بگوید: «کمشکوه فیها زجاجه، فى الزجاجه مصباح(فیها مصباح)» چراغى باشد، اما مى‏گوید مشکاتى که چراغى باشد، بعد مى‏گوید چراغ شیشه‏اى.

روایات ما ایه طور تفسیر کرده‏اند که مقصود که چراغ ابتدا مشکاتى باشد بعد چراغ مشکات زجاجه‏اى منتقل شود، سر اینکه ایه طور ذکر شده که مقصود «مشکوه‏» مشکات نبوت مقصود «زجاجه‏» ولایت امامت مقصود درخت مبارک پر برکتى که مشکات زجاجه مصباح او پیدا شده شجره ابراهیم و[اینها]نتیجه دعاى ابراهیم است.این مطالبى که راجع ایه عرض کردم واقع حاشیه‏اى راجع مطالبى که جلسه قبل عرض کرده بودم.

مقصود «بیوت‏» چیست ؟


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.