تحقیق وجدان فقهى راههاى انضباط بخشى استنباط

لینک دانلود خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش اماده پرینت )

تعداد : 45 صفحه

---

 قسمتی متن : 

وجدان فقهى راههاى انضباط بخشى استنباط

بخش اول

نقش انصراف استنباط ضوابطى باره ان

استنباط هماورد عواملى چند یک فرایند ذهنى کنکاش اندیشه اى پدید مى اید. دسته بندى عوامل سنخ شناسى انها پیچیدگى بررسى پدیده مى کاهد وراه رابراى تلاش هاى منضبط تعریف پذیر، هموار مى سازد.

سنخ شناسى عوامل رمز گشایى فرایند استنباط کمک مى کند ادراکى روشن تر وکاربردى تر واژه استنباط نقش فقه پدید اید. عوامل مى توان سه سنخ کلى تقسیم کرد:

الف)

 عواملى که تکوین انها فراسوى دقت ذهن خود اگاه مستنبط شکل مى گیرند وبى که انها براى شرکت فرایند استنباط، دعوتى عمل اید، همانند اوضاع جوى برشکل گیرى استنباط تاثیرات مهمى جاى مى گذارند. نگاره هاى پستوخانه ذهن ادمى چارچوب هایى محکم استوار هستند که رهیدن انها صورت مطلق هرگز میسر نیست خواسته ناخواسته فرایند استنباط، پا بند انها دارد.

اما که پیش فرض عوامل نامریى امورى مانند انها چگونه شکل مى گیرند تحت چه اوضاعى فربه مى گردند چسان مى توان نقش انها هر چند محدود رهید وچندین پرسش اساسى دیگر، سوالاتى هستند که درحوزه دانش هر مونوتیک جاى مى گیرند. روایاتى دست که فهم شناسى مراحل توجه نشان داده است. طرح سنخ عوامل بررسى تطبیقى روایات یاد شده اصول دانش هر مونوتیک ضرورتى تام دارد که جاى دیگر بدان باید پرداخت.

ب)

 اندیشه هایى که اشکارا سرسراى ذهن مستنبط، جولان مى کنند شخص ازحضورانها اگاهى مى یابد اگر چه بسیارى اوقات بى که بخواهد عوامل ذهن خود فعال مى بیند. اندیشه مى توان نام وجدانیات تعبیر بهتر وجدان فقهى یاد کرد.

وجدان فقهى معنایى فارغ جلوه هاى اخلاقى که وجدان اخلاقى نام گرفته درقاموس فقه شکل مى گیرد. وجدان فقهى مجموعه اى ارتکازات، ذوق فقهى، انصراف شناسى شامل مى شود.

ج)

 قواعد رایج کد گذارى شده که واقع تحت کنترل اگاهانه مستقیم مستنبط، شکل مى گیرند. میزان خود اگاهى دخالت مستنبط قبال قواعد بالا تشخیص موضوع هریک، نسبت فراخوانى کارگیرى انها، اقدام مى ورزد مانندقواعد اصاله الاباحه، اصاله البرائه، استصحاب، عموم خصوص و...

مجموعه اى که نام وجدان فقهى یاد مى کنیم، گاه کانون اختلاف فقه امده بسیارى اختلاف نظرها یاعدم دست یابى متقابل فهم نکته طرف دیگر سبب شده است.

ایا وجدانیات فقهى ضابطه پذیرند؟

تلاش براى انضباط بخشى وجدان فقهى ابهام روبه رو که وجدان، محصول وضع ذهنى انسان است. تعداد وجدان برابر باتعداد انسان است. ازاین جهت نمى توان شاکله چارچوب هاى مشترکى پى گرفت که انسجام نظم دهى وجدان، بیانجامد!

پاسخ که اگر چه وجدان حریم شخصى ذهنى افراد تعریف مى یابد،ولى یافته هاى درون ذهنى انسان دو گونه اساسى،جاى مى گیرند:

اول:

 یافته هاى درون ذهنى غیر فراگیر (شخصى) که تعداد ادمیان تکثر دارند.

دوم:

 وجدانیات فراگیر که گر چه درحوزه شخصى ذهن انسان پروریده اند،اما هرانسان درمراجعه ذهن خود بى درنگ مى یابد که دیگر انسان قضایا، اذعان واعتراف دارند.

امور وجدانى درعرصه فقه سنخ دوم که فراگیر مى باشد یعنى هر اشناى فقه،ناچار سنخ وجدانیات تناسب اشنایى خود دست مى یابد بدین سان مجموعه وجدانیات فقهى، واقع داراى چارچوبه هایى قابل تحصیل ونظام مند چرا که اولا، ریشه درنهاد بشرى دارد ثانیا، درمصاف مشترک فقیهان فقه که مجموعه اى منظم داراى حد فصل مشخصى است، وجود امده است.

تلاش براى دست یابى قواعد دسته اندیشه ها، راهى ناپیموده،ولى پیمودنى قابل تحصیل، دراندیشه فقهى است.

ایا ضابطه مند کردن وجدانیات فقهى لازم مفید است؟

ممکن بپنداریم وجدانیات فقهى برفرض که انسجام انتظام پذیر باشندکارا مدى شان دست نزدن انها وقاعده مند نکردن شان چه که بهره گیرى استنباط وجدان گروه همزیستى طبیعى ودمسازى ذاتى وجدان نباید رابطه هاى دست ساخته تصنعى جاى همزیستى دمسازى طبیعى نهاد! نباید وجدان اسیر دست کارى دسته بندى هاى متاثر بحث کنیم بتواند هنر نقش خویش هاله اى خاموشى، بروز ظهوردهد. نقش هیاهوى بحث گم ناپیدا مى شود حالت پررمز راز بى پیرایه وخالص بودن دور مى افتد راه تنفس بران، بسته مى گردد.

در پاسخ پندار مى توان چند دلیل تمسک جست:

اول:

 بسیارى قواعد فعلى اصول که امروزه نام محدوده اى مشخص سرفصل هاى اصول جاى گرفته اند، برگرفته وجدان هستند.درواقع قبل تلاش علمى براى ردیابى ونام گذارى انها، طریق وجدان تاثیر گذار بوده اند مثلا پاره اى قواعد ضوابط کنونى عموم خصوص، روزگارى اگر اعمال مى شد،از گذر وجدان فقهى، انجام مى پذیرفت. گونه که یکى فقیهان یک اذعان قواعد رابا رجوع وجدان انجام داده است.()