لینک دانلود خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش اماده پرینت )
تعداد : 64 صفحه
قسمتی متن :
مبانی فلسفه عرفان ایرانی
مبانی فلسفه عرفانی ایرانی – اسلامی چهار بخش مهم شرح زیر تقسیم بندی شده است:
وحدت وجود کشف شهود دانش معنوی مراحل تربیت معنوی
وحدت وجود
بدین معنی که حقیقت واحد احدیت اصل منشا تمام مراتب وجود میدانستند معتقد بودند که وجود حقیقی منحصر حق دیگران پرتوی نور تراوش فیض اویند.
درالهیات معنی وحدت یگانگی حق خالق مخلوق جدا باشند فقط رابطه علت معلولی دارند ولی صوفیان عقیده بیان که هیچ چیز جز خدا حقیقت ندارد تعدیل کردند تعلیم دادند که خالق مخلوق یکی هستند حقیقت خالق مخلوق سایه پرتوی حق باشند اوست که موجود حقیقی مطلق منبع وجود (شرح پیشوایان پیروان وحدت وجود تالیف امده است) اب نابسته بیرنگ صورت چون بسته گاه صورت یخ گیرد گاه کسوت برف ژاله پوشد ، نظر کن که یخ برف ژاله همان اب بسیط رنگ نه؟ چون بگذارد همان اب خواهی نامید چیزی دیگر؟ پس هر که شناخته چشم حقیقت بین دارد جمیع مراتب کیفیات اب میداند انکه نادان بند لباس کیفیت غیر بینی ماند، فرق عارف جاهل همین است.
عارف گوید که تمام ذرات موجود مظهر حقیقتند علم هر یک انها حقیقت علم یکی مظاهر حق بنابراین کلیه علوم جلوه مقصود جمال محبوب هوید همه چیز میتوان حقیقت جستجو کرد دقت عقلی هر علمی ادمی سوی حقیقت کشاند.
کشف شهود
صوفیان معتقد بودند که قلب نفس انسانی ذات مستعد پذیرش تجلی حقایق اشیا فقط حجابهایی میان نفس حقایق حایل باشد هنگامی که حجابها داشته گردد حقایق اشیا قلب جلوه کامل خواهد نمود.
و معتقد بودند که مثل نفس حقایق معقولات مانند مثل ائینه متلونات پس همچنانکه متلون صورت باشد مثال صورت ائینه منطبع گردد همچنین هر معلومی حقیقتی حقیقت صورتی منطبع ائینه نفس قلب که واضح روشن گردد. همانطور که ائینه موجودی مستقل همان گونه صور اشخاص موجودات مستقل هستند مثال صور ائینه موجودی دیگر است.
همچنین کشف حقایق سه چیز دخالت دارد اول قلب نفس انسانی دوم حقایق سوم نقش حقایق حضور انها نفس.
پس عالم کسی که مثال حقایق واشیا نفس او وارد گردد معلوم عبارتست حقایق اشیا علم عبارت حصول مثال حقایق ائینه نفس باشد بدیهی همانطور که مانع کشف صور ائینه دوم داشتن کدورت تیرگی سوم محاذی نبودن صورت ایئنه چهارم وجود پرده یی بین صورت ائینه پنجم دانان نبودن سمت مطلوب که لازم ائینه محاذات قرار گیرد.
به همانگونه قلب نفس ادمی مانند ائینه ییست که جلوه حقایق بایستی پنج مانع زیر وجود نداشته باشد:
1 – نقصان ذات جوهر 2 – تیرگی قلب معاصی پلیدی 3 – محاذی نبودن قلب حقیقت مطلوب 4 – وجود حجاب میان قلب حقایق 5 – نداشتن راه علم جاهل بودن جهت مطلوب
بطور کلی صوفیان گفتند که قلب ادارک حقایق حائل گردد همان پنج حجاب که نوشته نظر درتصوف ایرانی اسلامی تعلیم داده شده که سالک راه حقیقت باید تصفیه باطن بکوشد معاصی پلیدیها که موجب تیرگی قلب گردد. دوری گزیند کلی قطع علایق دنیوی کند صفا جلا قلب خویش همت گمارد طالب درک حقیقت گردد قلب خود محاذات حقیقت مطلوب قرار دهد وبرای برطرف ساختن حجابهای میان قلب حقایق شهوات خود مقهور نماید پس خلوت اختیار کند جمع همت کند تمام قلب خدای تعالی اورد کوشش کند که جز خداوند متعال موجود دیگری قلبش راه نیابد.
و هنگام نشستن خلوت مرتبا تمام قلب ذکر پروردگار گوید زمانی که صورت لفظ حیات کلا ذهنش محو شود پس منتظر افاضه حقایق جانب حق گردد هنگامی که همتش صاف ارداه اش درست مواظبتش کامل شود دیگر مجذوب شهوات نخواهد گردید تعلقات دنیوی او درک حقایق منصرف نخواهد نمود.
و هنگام قلبش نورانی سینه اش گسترده سرملکوت او اشکار گردد تیرگیها دلش زدوده شود حجابهای میان قلب حقایق میان میرود لوامع حق ابتدا مانند برقی او عبور کرده سپس اندک اندک ثابت گردد حقایق امور الهی نفس وئ قلبش نقش بندد.
بنابراین صوفی درک حقایق ازلی راه کشف شهود پیماید هیچگاه گرد استدلال نمی گردد.
پای استدلالیان چوبین پای چوبین سخت تمکین بود
دانش معنوی (مینوی)
به عقیده صوفیان ایرانی دانش معنوی تصوف سه گونه است:
1 – علم الیقین 2 – عین الیقین 3 – حق الیقین