لینک دانلود خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش اماده پرینت )
تعداد : 27 صفحه
قسمتی متن :
جایگاه خانواده دیدگاه پیامبر
«و لقد کرمنا بنى ادم» (اسراء /70)
و ما فرزندان ادم کرامت بخشیدیم.
به طور کلى برخوردها رفتارهاى اجتماعى، روابطى که انسانها برقرار مىکنند تابع
دو دیدگاه . مبناى دیدگاه «کرامت» مبناى دیدگاه «اهانت» . بر
اساس دو نوع نگرش ، روابطى که انسانها دارند مبتنى «تکریم» وگرامى
داشتن مبتنى «استخفاف » حقیر شمردن است. یک نگاه،انسان موجودى
است ارزش شریف صاحب کرامت ذاتى «حاصل بحر» 1 نگاه دیگر موجودى
است بى ارزش حقیر فاقد کرامت ذاتى صرفا طبیعى .
هرگونه که انسان تلقى کنیم، همان گونه او برخورد مى کنیم . اگر انسان موجودى
صاحب کرامت بدانیم، تلاش مى کنیم کرامت او تقویت کنیم، عکس اگر دیگران
را بى کرامت بدانیم، سر تفرعن، انان کوچک شمرده ، اهانت حقارت واسخفاف
قرار مىدهیم . خداوند کرامت ذاتى انسانها، ایه 70 سوره اسراء فرمود: «و لقد
کرمنا بنى ادم» (ما فرزندان ادم - نوع انسان - کرامت بخشیدیم) همچنین فرعون را، به
عنوان نمونه نگرش برخورد تحقیر امیز انسان معرفى کرده است:
«فاستخف قومه فاطاعوه انهم کانوا قوما فاسقین.» 2
او (فرعون) قومش استخفاف کرد، پس اطاعتش کردند که انها قومى فاسق بودند.
فرعون، سمبل برخورد تحقیر امیز انسان که بقاى نظام فرعونى مناسبات سلطه و
استثمار استحمار ، جز چهار چوب تهى کردن انسانها میسر نمىشود.
انسان خفیف که مطیع فراعنه مىشود نیست مگر سبب «فسق» 3 او.
انسانى که کرامت خود زمین مىگذارد؛ انسانى که پذیراى اهانت مىشود، ابتدا باید
فاسق شده باشد، باید محتواى الهى خود عدول کرده باشد، پذیراى استخفاف ستمگر و
حکومت ستم شود. اصولا راه رسم سیره همه جباران حکومتهاى خودکامه فاسد بر
این که بارى ادامه تفرعن خودکامگى خود، مردم خفیف سازند، تهى کنند انها را
از نظر تفکر سطحى نگاه دارند که خطرى برایشان ایجاد نشود تحمیق انها خرد کردن
شخصیت حقیقى شان، انان صورت ابزار وادواتى براى مقاصد خود سازند. جالب انکه در
ایه فوق علت پذیرش استخفاف قدرت گرفتن فراعنه فسق مردم معرفى مىکند: «انها
گروهى فاسق بودند»، که اگر فاسق نبودند اطاعت خدا فرمان عقل خارج نشده بودند و
خود محتواى الهى، انسان خویش تهى نساخته بودند، تسلیم هیچ فرعونى نمىشدند
انها خود کرامت خویش لگدمال کرده بودند، گاه تسلیم استخفاف فرعونى شدند، انها
فاسق بودند که تن تبعیت فاسق دادند.
بنابر انچه گذشت، اعتبارى برخورد انسان دو دیدگاه وجود دارد:
1- دیدگاه «الهى» که انسان کرامت مىداند نحوه برخورد انسان برخورد سر
تکریم مىخواهد.
2- دیدگاه «فرعونى» که انسان براى اینکه زیر سلطه بکشد، استخفاف مى کند او را
حقیر مىداند دست تحمیقش مىزند، که اگر انسان خرد شد، خفیف شد، سبک ،
تن هر خوارى پستى مىدهد.
منطق عملى پیامبر (ص)
سیره انبیا برخورد انسان، سیره الهى . انها «کریم» بودند برخوردهایشان
«کریمانه» ؛ «صاحب کرامت» بودند اهل «تکریم» مردم. انسان کرامت نداشته باشد،
نمىتواند تکریم کند رسول خدا (ص) کرامتترین انسانها بود، چنانکه سیره نویسان در
وصف حضرت نوشتهاند: «کان اکرم الناس» ؛ 4 على (ع) توصیف شان رسول اکرم
(ص) او گرامىترین فرد عشیره خاندانش معرفى کرد. 5 او گرامىترین خلق خدا بود، که
خداوند کتاب شریفش وجود گرامى او سوگند یاد مىکند مىفرماید:
«لعمرک انهم لفى سکرتهم یعمهون.»6
به جانت سوگند اینها مستى خود سرگردانند.
قاضى عیاض پس ذکر ایه شریفه بیان اینکه خداوند اینجا نهایت تعظیم تکریم را
نسبت وجود عزیز عنوان فرموده ، قول ابن عباس نقل مىکند: «ما خلق الله
تعالى، ما ذرا ، ما برانفسا اکرم علیه من محمد (ص) ما سمعت الله تعالى اقسم بحیاه
احد غیره.» 7(خداوند تعالى وجودى گرامیتر محمد (ص) خلق نکرد نیافرید لباس
هستى نپوشانید، من نشنیدهام که خداوند جز وجود (گرامى) او کس دیگرى سوگند
یاد کرده باشد). ابوالجوزاء 8 شبیه همین سخن نقل شده .9
ان حضرت «اکرم خلق» بیشترین تکریم رفتارش نسبت خلق خدا داشت . او که
مزین وصف «لولاک لما خلقت الافلاک » 10 بود، مناسبات اجتماعى خود قدر
بىپیرایه وعارى هر تکلف افتاده که گویا بشرى مثل سایر مردم بى هیچ مزیتى
، 11 سیره اجتماعىاش تکریم انسانها استوار چنان انها احترام قرار
مىداد گرامى مىداشت شخصیت مىبخشید که تصورش دشوار . حضرت
حسین (ع) گوید پدرم مجلس رسول خدا (ص) پرسش کردم ، فرمود:
«(پیامبر) مجلسش بهره هر کس عطا مى کرد (هیچ کس بى بهره مجلس رسول
خدا نمى ماند چنان کرامت افراد برخورد مى کرد که ) هیچکس گمان نمى برد او
گرامیتر کسى باشد... مجلس او مجلس گذشت، حیا، راستى امانت بود؛ صداها
بلند نمىشد (و داد قال نبود) ... انسانها مجلس رسول خدا متواضع بودند بزرگ را
گرامى مى داشتند کوچکترها مهربان بودند؛ حاجت انسان حاجتمند خویش مقدم
داشته روا مىکردند وغریب بى کس نگهدارى رسیدگى مىنمودند.
حسین (ع) گوید پدرم گفتم : سیره حضرت همنشینانش چگونه بود؟ فرمود: همیشه
خوشرو خوشخوى نرم بود، خش درشتخو سبکسر فحاش عیبجو نبود کسى را
مدح نمىکرد... هرگز کسى سرزنش نمىکرد او عیب نمىگرفت ، لغزش عیبهاى
مردم جستجو نمىکرد... براسائه ادب شخص غریب پرسش گفتار شکیبا بود، انجا
که اصحاب درصدد برخورد (با شخص مزاحم) مىشدند، (ان حضرت) مى فرمود: وقتى
حاجتمندى دیدید یارى کمکش کنید هرگز ثناى کسى نمىپذیرفت مگر انکه عنوان
تشکر (از حضرت ) باشد. کلام احدى قطع نمىکرد مگر انکه حد گذشته باشد که
در صورت نهى برخاستن کلام او مىبرید.» 12
رفتار اجتماعى پیامبر مبتنى تکریم انسانها، چنین توصیه مى کرد که برادران دینى
خود گرامى بدارید که اگر کسى برادر مسلمان خود تکریم کند ، خداى عز جل تکریم
کرده :
«من اکرم اخاه المسلم فانما یکرم الله عز جل.» 13
ان حضرت هیچ وجه اجازه تحقیر کردن نمىداد مسلمانان اینکه یکدیگر تخفیف
کنند پرهیز مىداد: